سال ۱۹۴۷ میلادی، دامنه‌های جنوبی جبال آلتایی، سیبری. در انبوه یخ و برف سالیان دور، نقش و نگاری به چشم می‌خورد که بی‌درنگ هنر هخامنشی را یادآور می‌شود. قالیچه‌ای افسانه‌ای که تاریخ هنر فرش‌بافی را به ۴۳۰ قبل از میلاد می‌رساند. قالی پازیریک. نقطه‌ا‌ی آغازین برای هنری بسیار کهن. قالیچه‌ای که سرنوشت مردمان قرن‌های بعد خود را رقم می‌زند. مردمانی از دیار پارس که در سراسر جهان به چیره‌دستی در خلق این هنر شهره‌اند.

منابع تاریخی بر جای مانده از قرون اولیه‌ی هجری، حکایت از آن دارد که در قرون اولیه‌ی اسلامی و در فاصله‌ی سال‌های قرون ۱ تا ۵ هجری قمری نیز در بسیاری از مناطق ایران از جمله آمل، پارس، جهرم، خوزستان، دارابجرد، خوارزم و بخارا قالی‌بافی وجود داشته‌است. اگرچه سرنوشت قالی ایرانی در دوره‌های زمانی مختلف فراز و نشیب‌هایی به خود دیده‌است و کمتر دیده شده تا درباره‌ی قالی‌های دوره‌ی سلجوقی و یا حتی ایلخانان مغول و تیموریان سخنی به میان آید. اما بدون شک بدون امتداد این هنر کهن در این اعصار، شکوفایی و درخشش هنر فرشبافی در دوره‌ی صفویه و تبدیل‌شدن آن به صنعتی بی‌بدیل غیر قابل باور است.

کم نیستند شمار فرش‌های چشم‌نوازی که پژوهشگران آن را به سلطنت شاه‌اسماعیل و شاه‌طهماسب صفوی و کارگاه‌های قالیبافی تبریز، کاشان، همدان، شوشتر و هرات در این دوران نسبت می‌دهند. پروفسور پوپ به همگونی نزدیک میان هنرمند و طراح قالی در عصر صفویه اشاره دارد و در این رابطه نام سه تن از برجسته‌ترین افراد را ذکر کرده‌است: بهزاد، سلطان محمد و سید علی.

از معروف‌ترین فرش‌های دستباف این دوره می‌توان به فرش باغ بهشت که تاجری آلمانی به نام واگنر آن را خریداری کرد و در اروپای غربی به حراج گذاشته‌شد و همچنین فرش اردبیل که گفته‌می‌شود به سفارش شاه طهماسب و برای هدیه به مقبره اجدادش که در شهر اردبیل قرار داشت، بافته شد، اشاره کرد.